پرنده های قفسی

امروز نمایندگانی از سفارت مهمان ایرانیان یو تی ام بودند.جدا از جو همیشگی و دلایلی که برای نرفتن داشتم موضوعی شنیدم که برام بسیار جالب بود.موضوعی که شاید ریشه در تاریخ کشورمون داشته باشه تاریخی که حافظ شیرین سخن رو بر آشفته بود که قسمت زیادی از شعرش در ذم خصلت زشت ریا هست.امروز شاید زن ایرانی خود ضربه ای دیگر به پیکر خود وارد کرد.شاید شعارهای فمینیستی امروز بیشتر از هر روز دیگری پوچ بود و رنگ باخته بود. امروز روز تلخی بود چون احترام به خود و اعتقادمون به شدت زیر سئوال رفت همانند قبل.امروز بانوانی که اعتقادی به حجاب ندارند در حضور نمایندگان سفارت محجبه ظاهر شدند.شاید قضیه خیلی ساده به نظر برسه.شاید به همون سادگی که کاندیدای ریاست جمهوری  ایران با وعده دادن مبلغی پول به صورت ماهانه به خانواده های ایرانی رای قابل توجهی برای خود به ارمغان آورد.و یا شاید به سادگی شنیدن خبر سر بریدن دختری به دست پدری.یا به سادگی قضیه فیلتر شدن بسیاری از سایت ها در ایران.نگاه عادی به این قضایا به قول معروف پوست ما رو کلفت کرده وخریدن بی احترامی برای خود رو با ارزونترین قیمت سبب شده.وقتی بانوی ایرانی خود برای خود احترام قائل نیست و حالا به هر دلیل کاری رو که به اون اعتقاد نداره انجام میده ان هم خارج از کشور که مزه قشنگ آزادی من و خیلیهای دیگه و مطمئنا اونها رو هم رو مسحور خودش کرده چه انتظاری از سازندگان آینده ایران که همه ما هستیم می توان داشت؟؟  یا شاید در ژن ما چیزی به عنوان آزادی بی معنی و تعریف نشده است؟؟ شاید جدا به دیکتاتور پذیری و خودسانسوری عادت کردیم به علت بزرگ شدن در کشوری با این مشخصات.الان میشه فهمید که چرا در کشور ایران قانونگذاران به خود این جسارت رو میدن که لایحه حمایت از حقوق خانواده!(بخوانید: خیانت به حقوق خانواده) رو برای بردن به مجلس برای تصویب بنگارند.چیزی که بوش میاد اینه که ساختن ایران که مسلما باید فرهنگی باشه خیلی کار داره.خیلی راه مونده تا روزی که پسری که رابطه سکسی متعددی با دختران مختلف داشته  خودش رو راضی کنه که باکره بودن زن آیندش براش مهم نباشه.امروز بیشتر یاد بدبختیهای ایران افتادم  تا خوشبختی هاش.امروز خود سانسوری،ریا،خودخواهی،ادعای دروغین،ترس،حزب بادی بودن و... دست به دست هم دادن تا طوفانی به مراتب هولناک تر از گوستاو رو رقم بزنن و در بطن این ویرانگری بانوانی قرار داشتند که روز به روز حقوقشون بیشتر از هر روز دیگری در ایرانمون پایمال میشه.ناصر خسرو به زیبایی در حدود یک هزاره قبل بیان کرده:


روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست

وندر طلب طعمه پروبال بیاراست

بر راستی بال نظر کرد و چنین گفت

امروز همه عرش زمین زیر پر ماست

بر اوج چوپرواز کنم از نظر تیز

می بینم اگر ذره ای اندر ته دریاست

گر بر سر خاشاک یکی پشه بجنبد

جنبیدن آن پشه عیان در نظر ماست 

بسیار منی کرد و زتقدیر نترسید

بنگر که ازین چرخ جفا پیشه چه برخاست 

ناگه زکمین گاه یکی سخت کمانی

تیری زقضای بد بگشاد بر او راست

بر بال عقاب آمد آن تیر جگر سوز

وز عرش مر اورا به سوی خاک فرو کاست

برخاک بیافتاد و بغلتید چو ماهی

آنگاه پر خویش ؛گشود از چپ و از راست

گفتا عجب است این که زچوبی و زآهن

این تیزی و تندی و پریدن زکجا خاست 

بر تیر نظر کرد و پر خویش بر آن دید

گفتا زکه نالیم که از ماست که بر ماست

.

.

آگهی تبلیغات یا ضد تبلیغات

آگهی تبلیغاتی یا ضد تبلیغات ؟!
 
یک آگهی تبلیغاتی که اخیراً پلیس لندن به اتوبوسهای شهری داده
 
 است به علت آنکه در جای مناسبی از اتوبوس ها طراحی نشده،
 
 باعث خجالت نیروی پلیس شد ! در این تبلیغات در کنار جمله" چه کسی امنیت محله شما را تأمین می
 
کند؟" یک مرد و زن پلیس در پشت اتوبوس به چشم می خورند.
 اما یک اتفاق کوچک باعث شرمساری پلیس شده است! به علت آنکه
 
 پلیس مرددر جای بهتری از اتوبوس نقاشی نشده است، لوله رو به
 
 پائین اگزوز درست جلوی شلوار وی قرار گرفته است !! به نوشته روزنامه دیلی تلگراف "چهره خندان و سرشار از رضایت پلیس
 
 زن نیز این صحنه را کامل کرده است "!! این تبلیغات روی 11 اتوبوس شهری نمایش داده شده اند. دیلی تلگراف
 
 ضمن اشاره به اینکه قبلا نیز این تبلیغات باعث بحث هایی شده بود
 
 نوشت: "به گفته برخی ها، تبلیغات خوب و بد ندارد . به همین دلیل
 
 آنها این تبلیغات را نیز قبول دارند !
 

محاق

با اونکه به قول معروف  معتاد نوشتن شدم ولی برای مدتی به هزار

 دلیل که دارم برای مدت کوتاهی اون رو کنار میذارم و با مرض ترک

 عادت می سازم.شروع ترم جدید و امادگیهای لازم برای اون یکی از

دلیل هامه و جدا(جدن!) از این قضیه که وبلاگم در حد حتی کوچک به

 ایرانیهایی که میخوان و میخواستن در مورد یو.تی.ام بدونن کمک کرده

 و می کنه خوشحالم و البته در زمینه های دیگه(اگر کمکی شده!).در

 اینده پستی در مورد امکانات دانشگاه به صورت کاملتر و همچنین

هزینه های زندگی و خوابگاه وخونه و تفریحات و...(شما هم اگر چیزی

 جا افتاده یاداوری کنید)خواهم داد.قبل از رفتن به محاق!!نکات مفیدی

 در مورد چند تا چیز میدم که یکی از اونها به نظر من مهمترین کشف

 اینترنتیم بوده و واقعا من رو ذوق زده کرده.نمیدونم چیزی در مورد

 برنامه های درسی دانشگاه ییل امریکا Open Yale Courses  (که جزء

 معتبرترین دانشگاههای دنیا هست)  که به صورت رایگان کلاسهای

 درسش در اینترنت قابل دسترسی هست شنیدین؟لینکهای مربوط به

 اون رو براتون میذارم و جدن که ارزش داره اینترنت پر سرعت بگیرین و

 ازش استفاده کنین و شاید با اینترنت های عادی ایران هم بتونین.این

 کار رو البته اولین بار دانشگاه ام.ای.تی امریکا کرده بود و ییل به قولی

 دنباله روی کرده.این برنامه های ویدیویی شامل کلاسهای نجوم

 وستاره شناسی،فیزیک،روانشناسی،علوم سیاسی،مطالعات

دینی،فلسفه،ادبیات انگلیسی هستند و فقط کافیه به این ادرس برید و

 از ستون سمت چپ و زیر گزینه Departments یکی از ۷ مورد رو

انتخاب کنید .  بعد در قسمت   راست   صفحه   و   پایین کلمه

 Courses لینک رو کلیک کنید که نام استاد و مشخصات درس هستش

(یک لینک).بعد در متن صفحه و قسمت چپ و زیر عبارت

انگلیسی    About the Course  لینکی  هست که معمولا با این

عنوانه:    view class sessions  .روی اون کلیک کنید و بعد شاهد

 بخش class sessions  هستید که در اصل سرفصل کلاسها

هستش.یکی رو به دلخواهتون انتخاب کنید.در قسمت تقریبا پایینی

 صفحه برای دیدن کلاس مبحث مورد نظر  سه برنامه هست که باید

 یک کدوم رو برای اجرا انتخاب کنید(با توجه به نرم افزارهای موجود بر

 روی پی سی تون)معمولا قسمت سوم(ویدئو) قسمت فلش خوب

 هست.روش کلیک کنید و لذتش رو ببرید.برای مثال این لینک قسمت

 اول برنامه ستاره شناسیش هست.مورد بعدی اینکه حتما در مورد

کریسمس در اینجا پستی خواهم داد.

با   دادن   این پست (که الان دارید   میخونید)    خودم   رو مجاب

 به ندادن پست نخواهم کرد !ولی خوب محاق فکر کنم باشه!!

سعی می کنم تا جای ممکن به سئوالتون که به ایمیلم میزنید جواب

 بدم وفقط خواهشن سئوال تکراری نپرسید.

مورد بعدی اینکه پیشایپیش شب دوست داشتنیه چله (یلدا) رو به

همه تبریک میگم.خوشبختانه اینجا همیشه هندونه هست و نگرانی از

 این بابت ندارم!!

 

به یاد دوستان البرز

به یاد دوستان  البرز ،دانشگاه،موسسه زبان و... 

 پرسه در باغ بالای دربند،در زیر نم باران پاییزی ،سکوت و خانه های

 کوچه باغ دربند

 و در شبهای تهران و پرسه ها در لواسون... زیر درخت بید و روی تخت

 در کنار رودخانه لواسون... سنجاب کوچک روی درخت،نم بارون،چای و

 سیگار و خوشی...یاد همتون به خیر... سهیل،سیا،یاد عکس اخر هم

 در شب بارونیه لواسون به خیر...

 

 

 شب های تهران زیباست زیباست
زیباترین شبهای دنیاست
در آسمانش هر شب هرشب ،
نور امید و عشق و رویاست


در کوچه هایت خانه ها خوابند ،
یادِ نسیم و یادِ مهتابند
در کوچه هایت خانه ها خوابند ،
یادِ نسیم و یادِ مهتابند
در کوچه هایت خانه ها خوابند ،
یادِ نسیم و یادِ مهتابند

امّا تو بیداری ای شهرِ بی خواب
در خلوتِ شب ها در نورِ مهتاب
شهرِ من هر شب چون آسمان است
غرق پولک ، ستارگان است
شهرِ من هر شب چون آسمان است
غرق پولک ، ستارگان است


در گوشه ی هر قلبی ، عشقی
در هر نگاهی مهرِ یاران
در رنگِ مهتابِ پاییزی ،
صد خاطره از روزگاران


از کهکشان ها پرسی نشانم
رویای شب های تهرانم
از کهکشان ها پرسی نشانم
رویای شب های تهرانم
از کهکشان ها پرسی نشانم
رویای شب های تهرانم

ای شهرِ خوبِ من ، ای شهر زیبا
من با تو می مانم ، ای شهرِ رویا
شهرِ من هر شب چون آسمان است
غرق پولک ، ستارگان است
شهرِ من هر شب چون آسمان است
غرق پولک ، ستارگان است


میمونهای اشغال!!

ترم شروع شده (الان که دارم اینو مینویسم صدای مهیب تندر دیوانه

 میاد پشت سر هم،نتیجه اینکه بازم هوای مورد علاقمه!)و کمی،

 سنگینی درسها، خودشون رو نشون دادن.چند تا چیز جالب تو این

 مدت شنیدم که میگمشون: یکی اینکه اینجا برای دانشجوهای

 دوجنسی خوابگاه مخصوص دارن!البته فعلا خبر موثق نیست و اگر

باشه جالبه! بعدشم اینکه الان اینجا حدود ۱۷۰ تا ایرانی داره!!(در یکی

 از اطلاعیه های اینجا خوندم!)که امار زیادیه!!بگذریم...

چند روز قبل ،عصر هنگام تصمیم گرفتم برم جنگلهای بالای دانشگاه

(مطمئنا جرات پیاده روی نداشتم!) و موقع برگشت دو طرف جاده پر از

 میمون بود و من توقف کردم و از پشت پنجره ماشین چندتا عکس

 ازشون گرفتم و اونا هم که اصلا اهمیتی به حضورم نداده بودند!!و من

 رو به فلانشون هم نگرفتن!! میمونهای اشغال!!...

 

 

اگر بتونم هر روز در حد چند سطری اپ کنم عالیه!!